اطمینان خاطر در آزمایشات زندگی:
رومیان ۸: ۳۲ – ۳۹
۳۲ در جایی که خدا حتی فرزند خود را از ما دریغ نکرد بلکه او را فرستاد تا در راه همه ما قربانی شود، آیا همه چیزها را به ما نخواهد بخشید؟ ۳۳ اکنون که خدا ما را برای خود برگزیده است ، دیگر چه کسی جرأت خواهد کرد بر ما اتهامی وارد آورد؟ آیا خود او؟ هرگز! چون اوست که ما را بخشیده و ما را به حضور خود پذیرفته است . ۳۴ پس دیگر چه کسی می تواند ما را محکوم نماید؟ آیا مسیح ؟ نه ! چون اوست که در راه ما مرد و زنده شد و اکنون در بالاترین مقام ، در کنار خدا نشسته است و برای ما شفاعت می کند. ۳۵ بنابراین ، چه اتفاقی ممکن است سبب شود که مسیح دیگر ما را محبت نکند؟ زمانی که ناراحتی و مصیبتی پیش می آید، و یا سختی و جفایی روی می دهد، آیا علت آن اینست که مسیح دیگر ما را دوست ندارد؟ و یا زمانی که در گرسنگی و تنگدستی هستیم و یا با خطر و مرگ روبرو می شویم ، آیا اینها نشان دهنده اینست که خدا ما را ترک گفته است ؟ ۳۶ هرگز! زیرا کتاب آسمانی می فرماید که ما باید آماده باشیم تا بخاطر خدا هر آن با مرگ روبرو شویم . ما همچون گوسفندانی هستیم که برای سر بریدن می برند. ۳۷ اما با وجود تمام اینها، پیروزی کامل و قطعی همواره از آن ماست ! چگونه ؟ به یاری عیسی مسیح که آنقدر ما را محبت کرد که جانش را در راه ما فدا ساخت ! ۳۸ زیرا من یقین می دانم که هیچ چیز نمی تواند محبت مسیح را از ما باز دارد. نه مرگ ،نه زندگی ، نه فرشتگان و نه قدرتهای جهنم ، هیچیک قدرت چنین کاری را ندارند. حوادث امروز و نگرانیهای فردا نیز قادر نیستند خللی در این محبت وارد کنند. ۳۹ در اوج آسمان و در عمق اقیانوسها، هیچ موجودی نمی تواند ما را از محبت خدا که در مرگ فداکارانه خداوند ما عیسی مسیح آشکار شده ، محروم سازد. آمین!
عزیزان، همهٔ ما آزمایشات و سختی هایی را در این زندگی تجربه خواهیم نمود.
در آن زمانهای دشوار اگر به حقیقت محبت خداوند متصل نباشیم، قادر با حفظ ایمان و حتی شاید ادامه حیات نخواهیم بود.
اجازه بفرمایید تا با ذکر سه دلیل یاد آور لنگر مطمئن محبت خداوند شده تا چنانچه شما در آزمایشات دشوار گرفتارآمدید
آن یاد آوریها به شما اطمینان خاطر و آرامش بدهند.
اول این که - خداوند همیشه احتیاجات ما را بر آورده خواهد فرمود.
این بدان معنا نیست که او حتما هر چه ما میخواهیم به ما میدهد.
بلکه این بدان معناست که خداوند هر آن چه را که برای به انجام رسانیدن نقشهاش در زندگیمان به آن نیاز داریم، برای ما مهیا خواهد فرمود.
هدف اصلی خداوند برای هر ایماندار به مسیح این است که او را شبیه فرزند خود مسیح گرداند و نه این که هر چه او
در خواست میکند فورا به او بدهد.
دوّمین دلیلی که ما میتوانیم به محبت خداوند اطمینان داشته تا در آزمایشات سخت زندگی لنگری ثابت و استوار برایمان باشد این است که، "او هرگز ما را تنها رها نمی کند!"
خداوند خود قول داده که همیشه با ما خواهد بود. (عبرانیان ۱۳: ۵(
۵ از پول دوستی بپرهیزید و به آنچه دارید قانع باشید، زیرا خدا فرموده است : “شما را هرگز تنها نخواهم گذاشت و
ترک نخواهم کرد.” آمین!
در سختیهای زندگی گاهی احساس میکنیم که حتی دوستان و فامیل نیز ما را فراموش کرده اند، و این تجربهای است
بسیار دردناک.
ولی خداوند ما روح القدس، روح مقدّس خود را به این جهان فرستاده تا در ما -و با ما باشد تا روزی که او ما را به نزد خود به بهشت برد. (یوحنا ۱۴: ۱۶ – ۱۷(
۱۶ و من از “پدرم “ درخواست خواهم کرد تا پشتیبان و تسلی بخش دیگری به شما عطا نماید که همیشه با شما بماند. ۱۷ این پشتیبان و تسلی بخش همان روح القدس است که شما را با تمام حقایق آشنا خواهد کرد. مردم دنیا به او دسترسی ندارند، چون نه در جستجوی اوهستند و نه او را می شناسند. ولی شما در جستجوی او هستید و او را می شناسید، چون او همیشه با شماست و در وجودتان خواهد بود. آمین!
روح القدس، همهٔ آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
در همه حال او، راهنما - مددکار - آرامش دهنده و مشوق ماست.
سومین دلیل برای اطمینان به محبت خداوند در آزمایشات زندگی این است که، "محبت او ابدی است."
اگر چه خداوند گاهی اجازه میدهد تا ما آزمایش هایی دشوار را تجربه کنیم.
ولی صرف نظر از شرایط و اوضاع و احوال ما و تصمیمات اشتباهی که اتخاذ میکنیم، خداوند همچنان ما را دوست
خواهد داشت!
گاهی والدین دلسوز هم اجازه میدهند تا فرزندان سر کششان نتیجهٔ تصمیمات و اعمال اشتباه خود را بچشند.
والدین از قبل به خوبی از این که فرزندان آنها از تجربهٔ تصمیمات و اعمال اشتباه خود چه درس هایی خواهند آموخت واقف میباشند.
گاهی دشواری هایی که ما در زندگی با آنها روبرو میشویم بر اثر گناه و یا اشتباهات خودمان نیستند، بلکه این دیگرانسانها هستند که بنا به هر دلیل مسبب آنها میباشند.
حتی در آن شرایط نیز خداوند بر اوضاع کاملا مسلط است.
او حتما آن شرایط
دشوار را نیز برای جلال نام خود و تقویت ایمان ما به کار خواهد برد.
پس بنابر این، در آزمایشها و روزهای بسیار سخت زندگی میتوانیم به یاد آوریم که:
۱ - خداوند همهٔ نیازهای ما را بر آورده خواهد نمود.
۲ - خداوند همیشه، و در همه حال با ماست و هرگز ما را تنها رها نخواهد فرمود.
۳ - او ما را تا ابدیت دوست میدارد.
اگر چه مسیح خود فرمود که ما در این زندگی با سختی هایی مواجه خواهیم شد، ولی او همچنین ما را امید بخشیده و
تشویق میفرماید.
چرا که او خود بر تمام وسوسههای دنیا و نهایتا مرگ پیروز شد.
او یگانه پیروزمند نهأیی است.
فراموش نکنید که، آزمایشها و سختیها میگذرند ولی محبت خداوند ابدی است!
نقل از :کانال تلگرامی کلیسای متحد فارس زبان آلمان
سلام بردختری که آبی آسمانى اورادراغوش کشید
سلام برآبی دختران آسمانی وطنم
آری اینک از تو میگویم
تویی که ازکمترین حق یک انسان محروم بودی
تویی که به جرم اقازاده نبودن تاوان ده جرمی به بزرگی تنها!!تماشای ورزش موردعلاقه ات شدی
شاید روزی برای نوادگان ما شنیدن این حکایت به افسانه ای تلخ یا رمانی غم انگیز شبیه باشد امااینک این واقعیت تلخ امروزه ایرانست
مایی که سرزمینمان به داشتن فرهنگی غنی وپادشاهانی چون کوروش به خود میباليم
ما راچه شدکه به این نقطه ازبدویت رسیدیم
ماراچه شدکه سکوت کردیم واجازه دادیم که گرگان درنده برایمان در نهایت قساوت عدل را جاری کنند
به کجامیتازیم اینچنین به شتاب که حرمخواران زالو صفت رارها کرده به مظلومان بی کس ناجوانمردانه حکم میرانیم
دختران غمگین سرزمین من
آروزیم این است
لبتان روزی به لبخند بازشود
دلتان به شادی
چهره تان به تبسم
ودست هایتان به ازادی
وموهایتان به رهایی
سلامی دوباره وهمیشگی گوید
سلامی به بلندای فرهنگ دیرپای دیار پهناورم ایران
سلام برآزادی
سلام برعدالت
برتوکه آسمان آبی هم ازنظاره ی اتش وجودت شرمگینانه گریست
سلام برروح تمام کشته شدگان از ظلم حاکمان جور
ناهید علی اکبری
يادش بخير دختركي بودم با تمام شوقي كه ميتوان در يك كودك انتظار داشت..
شيطون وبازيگوش وسر به هوا..
وعاشق بازي ..
وچه دشوار است همبازي نيافتن..
دور وبرم خالي بود ومتاسفانه دختركي ديگر كنارم نبود تا دخترانه بازي كنم ...
همبازيهايم همه پسر بودند ...
و من به ناچار پسرانه بزرگ شدم...
پسر بودن حتي كم كم جاي دخترك لجباز ولوس را هم گرفت..
هرچه زمان گذشت من بيشتر تبديل به يك مردشدم
يك مرد تمام عيار...
و هيچگاه نتوانستم طعم بازي زندگي را بچشم
هرگاه خواستم زنانه عشق بورزم مردانه با من جنگيدند
وهرگاه مردانه جنگيدم در هياهوي زندگي عشق را گم كردم ...
آه كه چقدر دلم ميخواست هنوز هم دخترك درونم زنده مي بود...
كاش هيچوقت با پسرها بزرگ نميشدم...
كاش هميشه تنها يك زن مي بودم با تمام ضعف ها وزودرنجي هايش...
من قاعده ي بازي با مردها را بلد نبودم وچه بي رحمانه شكست خوردم...
واينك در اوج میانسالی براي دخترك هاي زيبا ومهربان مينويسم
شما را به تمام مقدسات قسم كه همبازي پسرها نشويد ..
پسرها تمام ضعف هايشان وباخت هايشان را روزي بد جبران ميكنند...
روزي كه تو زير اوار احساس جان خواهي داد...
با پسرها هم بازي نشويد....
با پسرها همبازي نشويد..
روز دختر برتمام انهايي كه هنوز دخترك درونشان نفس مي كشد مبارك باد
ناهيد علي اكبري
بخشش و محبت اصل بنیادین ایمان مسیحی
درس بخشش یکی از اساسی ترین اصولیست که عیسی مسیح به شاگردان خود آموخت.
بدون اصل بخشش و محبت، پادشاهی خدا در زندگي ما جلو نمی رود. مسیح می دانست که روزهای سختی در انتظار شاگردان است و اگر آنها یاد نگیرند که ببخشند، از پا در خواهند آمد.
یکی از نقاط قوت ما در مسیحیت، بخشش در مقابل بدیست.
خدا ما را در عیسی مسیح بخشید تا ما نیز دیگران را ببخشیم. اين يك قدم براي شناخت كلام خدا و تشخيص خواست خدا براي ماست چون عیسی مسیح آمد تا درس بخشش و محبت را بما بیاموزد، تا طبیعت بره را داشته باشیم.
اگر ما هر روز با مسیح مشارکت داشته و در کلام او تفکر کرده و به آن عمل نمائیم، و وقتي در حضور او مي مانيم او شخصيت و ماهيت خودش رو براي ما اشكار ميكنه و از اتش حضور او و سلامتي او پر گشته و ازاد ميشويم از هر رنج از هر اسارت و كدورت و اين چنين است كه میتوانیم با قدرت روح یکدیگر را ببخشیم و محبت نمائیم، و شاهدي مؤثر باشيم بر اَي ملكوت مسيح و پيروز بر عوامل و موانع دنيا
و مردم این جهان خواهند دانست که ما شاگردان مسیح هستیم.
مهدی محرم زاده
عيد صعود بر تمام فرزندان خداوندمبارك باد ♥️
برکت خداوند بر زندگی تک تک دوستانم جاری باد
عرفان زبرجدی
عید پنطیکاست!
این کلمه برای هر مسیحی، در هر جا، یادآور منظرۀ پرشکوه قرارگیری زبانههای آتش بر سر مسیحیان اولیه و افاضۀ عطای شگفتانگیز زبانها بهعنوان نشانۀ افاضۀ روحالقدس میباشد. این رویدادها در باب دوم کتاب اعمال رسولان ثبت شده است. اما آیا یادآوری این صحنۀ حیرتانگیز کافی است؟ آیا نباید معنی عمیقتر این رویداد را جستجو کرد؟ این واقعه چه مفهومی برای آنانی که آنجا حاضر بودند، داشت؟ و امروز چه مفهومی برای ما دارد؟
پنطیکاست در اصل واژهای است یونانی به معنی پنجاه. این کلمه در ترجمۀ یونانی تورات، نام یکی از سه عید بزرگ یهودیان بود. در زبان عبری، این عید را "عید هفتهها" مینامیدند که شرح آن در لاویان باب ۲۳ و تثنیه باب ۱۶ آمده است.
این دورۀ پنجاه روزه که منتهی به این عید میشد (نام پنطیکاست یا پنجاهه به همین جهت بر آن گذارده شده است)، از فردای آخرین شنبۀ عید پِسَح (فِصَح) آغاز میشد. در اولین روز این پنجاهه، اولین بافه از نوبر گندم را همراه با برۀ قربانی به حضور خداوند میآوردند.
در روز پنجاهم، یعنی در روز پنطیکاست، دو گِردۀ نان که با خمیرمایه و با آرد مرغوب پخته شده، باز همراه با برۀ قربانی، به حضور خداوند آورده میشد. به این شکل، درو محصول را جشن میگرفتند. شور و شعف این جشن را بهراحتی میتوان تجسم کرد.
پس از گذشت قرنها، یهودیان پیبردند که این عید برای آنان معنایی عمیقتر در بردارد. عید پنطیکاست در ماه سوم سال عبری واقع بود، یعنی در همان ماهی که خداوند عهد خود را بر کوه سینا به موسی عطا فرمود (خروج ۱۹). خداوند وعده داده بود که اگر ایشان از فرایض این عهد اطاعت کنند، محصول ایشان را برکت خواهد داد (تثنیه ۲۸). پس جای تعجب نیست که برای قوم یهود، عید پنطیکاست نماد و مظهر تجدید عهد ایشان با خداوند بود.
حال، بیایید به رویدادهای پنطیکاستِ عهدجدید نگاهی بیافکنیم. خداوند عیسی در روز تهیۀ عید پسح مصلوب شد و در فردای سَبّت پسح قیام فرمود. پیش از رنج صلیب، وعده داد که روحالقدس را بفرستد (یوحنا ۱۴:۱۶-۱۷). به هنگام غروب روز قیام (که اولین روز دورۀ پنجاهه منتهی به روز پنطیکاست بود)، عیسی از درهای بسته عبور کرد و خود را به شاگردان ظاهر فرمود. او دو بار شاگردان را با کلمۀ "سلام" (سلامتی و آرامش)، تحیت گفت و آنگاه، بر ایشان دمید و فرمود:
«روحالقدس را بیابید!» (یوحنا ۲۰:۲۲). برای کسی که ایمان داشت، این نوبری بود برای عید پنطیکاست! بعد از پنجاه روز، «چون روز پنطیکاست رسید» (اعمال رسولان ۲:۱)، روحالقدس نازل شد. روحالقدس در وجود مؤمنین ساکن شد.
همانگونه که گردههای نان تازه که در حضور خداوند در روز پنطیکاست تکان داده میشد، حاوی خمیرمایه بود، کلیسای تازه متولد شده، یعنی آنانی که در مسیح عادل شمرده شده بودند، در خود خمیرمایۀ روحالقدس را داشتند. و همانگونه که عید پنطیکاست مظهر عهد خدا با قوم یهود بود، افاضۀ روحالقدس نیز مظهر عهد و میثاق جدید خدا با تمام بشریت بود. این همان وعدهای است که خدا به زبان ارمیای نبی فرموده بود که «... با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهد تازهای خواهم بست، نه مثل آن عهدی که با پدران ایشان بستم... شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود» (ارمیا ۳۱:۳۱-۳۳).
عهد قدیمی، عهدی بود بیرونی و مبتنی بر احکام و تشریفات؛ در حالی که عهد و میثاق نو، درونی است و بر دل و فکر انسان نوشته میشود. عهد قدیم نظامی بود که به گناه انسان اشاره میکرد، اما مجازات آن را به زمانی دورتر موکول میکرد؛ در این خصوص نویسندۀ رساله به عبرانیان چه زیبا میگوید که «... این قربانیها همه ساله، ... خاطرۀ تلخ نافرمانیها و گناهانشان را به یادشان میآورد، زیرا محال است که خون گاوها و بزها واقعاً لکههای گناه را پاک سازد» (عبرانیان ۱۰:۳-۴ ترجمۀ تفسیری). اما میثاق جدید بر قربانیِ "یکبار برای همیشۀ" عیسی و بر عدالت او استوار است که تاوان تمام جهالتها و بیایمانیهای ما را پس داد.
حال، پنطیکاست امروز برای ما چه معنایی دارد؟ پاسخ آن، "تحول در زندگی" است. عیسی قربانی گناه و قربانی سلامتی ماست. اگر ایمان داشته باشیم که عیسی بر روی صلیب بهجای ما مرده و اگر از گناهانمان توبه کنیم، میثاق و عهدجدید خدا شامل حال ما نیز میشود بهعنوان نشان رابطۀ جدیدمان با خدا بر اساس این میثاق، روحالقدس در وجود ما سکونت میگزیند و ما را وارد جشن شاد و پر شکوه پنطیکاست میسازد. روحالقدس ما را توانایی میبخشد تا شریعت محبت را بهجا آوریم، محبت به خدا و به انسانها. ما عضو خانوادۀ الهی میگردیم و اجازه مییابیم آزادانه به حضور او داخل شویم. هر چقدر بیشتر تسلیم روحالقدس شویم و اجازه دهیم که او وجود ما را کنترل کند، او ما را متوجه گناهان نهان و پوشیدۀ زندگیمان میسازد و به ما قدرت میبخشد تا بر آن گناهان چیره شویم.
معنای دیگر پنطیکاست این است که همراه با افاضۀ روحالقدس، مأموریت جدیدی نیز بر دوش ما گذارده میشود. عیسی به پیروانش دستور داد که «بروید و همۀ امتها را شاگرد سازید» (متی ۲۸:۱۹). اما به ایشان فرمود که پیش از حرکت، در اورشلیم بمانند تا روحالقدس موعود را بیابند. بنابراین، هدف عطای روحالقدس، اعلام خبر خوش انجیل به انسانهاست.
در تقویم کلیسایی، فصل نیایشی کلیسا بعد از ایام عید قیام میباشد، که جشن نزول روح القدس بر کلیساست. شروع دوره ای که توسط روح القدس، کلیسا (ایمانداران به مسیح) تحت راهنمایی و هدایت او قرار گرفت.(مراجعه شود به اعمال رسولان باب ۲ آیات ۱ تا ۴۱)
در این روز مقدس، وقتی روح القدوس بر رسولان مسیح قرار گرفت؛ در حالیکه رسولان مسیح به زبان محلی مردم جلیل صحبت میکردند، ولی تمامی مردمی که از زبانهای بیگانه در آن جمع حضور داشتند یکباره ، گفته های ایشان را کاملا فهمیدند و روح القدوس به همه، فهم درک کردن زبانهای غیر را عطا فرمود.
پنطیکاست درهشتمین یکشنبه بعد ازعید قیام، یا پنجاه روز بعد از عید قیام میباشد.
کلمه ی پنطیکاست ‘Pentecost’ از یونانی آمده و به معنی پنجاهمین است. کلمه ی پنطیکاست در ابتدا به عید یهودیان نسبت داده شد که عیدی است که پنجاه روز بعد از عید فصح میباشد، زمانیکه اولین محصول گندم درو شده، به خداوند تقدیم شد که به عید هفته ها مشهور است ( مراجعه شود به لاویان باب ۲۳ آیات ۱۵ تا ۲۱) و مراجعه کنید به ( تثنیه باب ۱۶ آیات ۹ تا ۱۱).
باب دوم از کتاب اعمال رسولان با این جمله آغاز میشود که چون عید هفته ها یا روز پنطیکاست فرا رسید..
بعضی از مسیحیان، این زمان را بعنوان تولد کلیسا، محترم می شمارند، زیرا که از این زمان بود که رسولان مسیح، با یاری و هدایت روح القدس، پیام نجات بخش انجیل مسیح را به جهان اعلام کردند. در حقیقت این زمان شروع کار جدید مسیح برای کلیساست تا از این طریق نجات جهانیان را فراهم کند و کار کلیسا از این زمان آغاز شد.
عید پنطیکاست از قدیمی ترین جشن های تاریخ کلیساست. عید پنطیکاست هر ساله روزش در تقویم تغییر میکند و بستگی به این دارد که روز عید قیام به چه زمانی بیفتد.
در روز یکشنبه ی پنطیکاست، وقتیکه روح القدس بر رسولان مسیح قرار گرفت و نزول آمد، آنها از هدایای روح القدس لبریز شدند. این هدایا به آنها قدرت و یاری رسانید تا بتوانند پیام انجیل مسیح را به تمامی اقوام دنیا برسانند. امروزه این فیض روح القدس، برای ما نیز بصورت فیض رایگان ریخته میشود و از طریق آن میتوانیم روح خود را چنان درزندگی با خداوند تقدیم کنیم که ثمرات آن در زندگی مسیحی مان به روشنی دیده شود.
پولس رسول در اول قرنتیان باب ۱۲ میفرماید:
ظهور روح، به هر کس برای منفعت همگان داده میشود. به یکی به وسیله روح، کلام حکمت داده میشود، به دیگری به واسطه همان روح، کلام معرفت و به شخصی دیگر به وسیله همان روح، ایمان و به دیگری باز توسط همان روح، عطایای شفا دادن. به شخصی دیگر قدرت انجام معجزات داده میشود، به دیگری نبوت، و به دیگری تشخیص ارواح. و باز به شخصی دیگر سخن گفتن به انواع زبانهای غیر بخشیده میشود و به دیگری ترجمه ی زبانهای غیر. اما همه ی اینها را همان یک روح به عمل می اورد و آنها را به اراده خود تقسیم کرده، به هر کس می بخشد.
عطایا روح در ایمانداران نشانه های و میوه هایی دارد که توسط و از طریق آنها میتوان تشخیص داد که این عطایای روح القدس میباشد؛
پولس رسول در غلاطیان باب پنج ۵ میفرماید: میوه و نشانه هایی که ثمرات روح در شخص ایماندار مشخص میشود این است:
با کمی دقت در وقایع این عید در عهد جدید به این مطالب می رسیم. خداوند عیسی در روز تهیه ی عید پسح مصلوب شد و در فردای سَبّت پسح قیام فرمود. پیش از رنج صلیب، وعده داد که روحالقدس را بفرستد:
«و من از “پدرم “درخواست خواهم کرد تا پشتیبان و تسلی بخش دیگری به شما عطا نماید که همیشه با شما بماند. این پشتیبان و تسلی بخش همان روح القدس است که شما را با تمام حقایق آشنا خواهد کرد. مردم دنیا به او دسترسی ندارند، چون نه در جستجوی او هستند و نه او را می شناسند. ولی شما در جستجوی او هستید و او را می شناسید، چون او همیشه با شماست و در وجودتان خواهد بود.» (یوحنا 14 : ۱۶-۱۷)
به هنگام غروب روز قیام (که اولین روز دورۀ پنجاهه منتهی به روز پنطیکاست بود)، عیسی از درهای بسته عبور کرد و خود را به شاگردان ظاهر فرمود. او دو بار شاگردان را با کلمۀ «سلام» (سلامتی و آرامش)، تحیت گفت و آنگاه، بر ایشان دمید و فرمود:
«روحالقدس را بیابید! » (یوحنا، 20 : ۲۲). برای کسی که ایمان داشت، این نوبری بود برای عید پنطیکاست! بعد از پنجاه روز، «چون روز پنطیکاست رسید» (اعمال رسولان2 : ۱)، روحالقدس نازل شد. روحالقدس در وجود مؤمنین ساکن شد.این همان وعدهای است که خدا به زبان ارمیای نبی فرموده بود که «… با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهد تازهای خواهم بست، نه مثل آن عهدی که با پدران ایشان بستم… شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود» (ارمیا ۳۱ : ۳۱ – ۳۳)
به یک معنی پنطیکاست ابطال لعنت برج بابل است (پیدایش 11 : ۶ – ۷). زمانی که تمام بشر یک قوم بود با یک زبان و با یک هدف شرارتبار، خدا زبانشان را منقسم کرد تا هدفشان را باطل سازد و ایشان را پراکنده کند. اما در پنطیکاست، نقشه ی الهی این بود که همه ی مؤمنین بهواسطه ی روحالقدس یک قوم گردند و یک هدف داشته باشند که همانا اعلام معرفت عیسای مسیح به جهان میباشد؛ و به ایشان یک زبان بخشیده شد تا این هدف را تحقق بخشند، و آن زبان محبت است. به گفته ی پولس، خدا «… این مسئولیت را به ما سپرده تا پیغام این آشتی را به دیگران نیز برسانیم… ما سفیران مسیح هستیم. خدا بهوسیله ی ما با شما سخن میگوید» (دوم قرنتیان ۵ : ۱۸و۲۰). این دعوتی است والا و افتخاری است بس عظیم برای هر ایماندار.
معنای دیگر پنطیکاست این است که همراه با افاضه ی روحالقدس، مأموریت جدیدی نیز بر دوش ما گذارده میشود. عیسی به پیروانش دستور داد که «بروید و همه ی امتها را شاگرد سازید» (متی ۲۸ : ۱۹). اما به ایشان فرمود که پیش از حرکت، در اورشلیم بمانند تا روحالقدس موعود را بیابند. بنابراین، هدف عطای روحالقدس، اعلام خبر خوش انجیل به انسانهاست.
حال، پنطیکاست امروز برای ما چه معنایی دارد؟
پاسخ آن، «تحول در زندگی» است. عیسی قربانی گناه و قربانی سلامتی ماست. اگر ایمان داشته باشیم که عیسی بر روی صلیب بهجای ما مرده و اگر از گناهانمان توبه کنیم، میثاق و عهدجدید خدا شامل حال ما نیز میشود بهعنوان نشان رابطه ی جدیدمان با خدا بر اساس این میثاق، روحالقدس در وجود ما سکونت میگزیند و ما را وارد جشن شاد و پر شکوه پنطیکاست میسازد. روحالقدس ما را توانایی میبخشد تا شریعت محبت را بهجا آوریم، محبت به خدا و به انسانها. ما عضو خانواده ی الهی میگردیم و اجازه مییابیم آزادانه به حضور او داخل شویم. هر چقدر بیشتر تسلیم روحالقدس شویم و اجازه دهیم که او وجود ما را کنترل کند، او ما را متوجه گناهان نهان و پوشیده ی زندگیمان میسازد و به ما قدرت میبخشد تا بر آن گناهان چیره شویم.
پنطیکاست یعنی ارتباط با خدا، زندگی جاوید و هدفمند با کمک روح خداوند، اطمینان از حیاتی نو در عرش خداوند! امیدوارم که در این روز خداوند قلب همه ما را مجددا لمس نماید و از هدایای بیکران خود ما را نیز بی نصیب نگذارد.
ثمره ی روح،
محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری است.
پنطیکاست یعنی رابطهای جدید با خدا، آغازی جدید، زندگی جدید، هدفی جدید، پیامی پیروزمند، و اطمینان از حیاتی نو در ملکوت جدید خداوند! باشد که در این پنطیکاست خداوند قلب و وجود شما را مالامال از قدردانی نماید، قدردانی بهخاطر این هدیۀ پرارزش
گرد اوری :عرفان زبرجدی
نماز در مسیحیت تابع قانون ویا مراسم خاصی نیست در واقع برای حرف زدن وعبادت خداوند احکام سخت گیرانه ویا شرط وشروط های تعیین شده ودست وپا گیری وجود ندارد
ضمنا در اناجیل هیچ مراسم مشخصی تحت عنوان نماز اشاره نشده است
بنابراین مسیحیان با مطالعه ی کتاب مقدس با خدای زنده ارتباط برقرار میکنند
کتاب مقدس از الهامات سرشار است ویک ایماندار واقعی میداند که با مطالعه ودقت در سخنان وحکایات ان میتواند به درستی با پدر آسمانی خود حرف بزند واو را در تمام اجزای زندگی خودحس کند
در واقع ایماندار ران در دعا با پدر آسمانی گفتگو میکنند
وقتی یک مسيحي دعا میکند، دعای آنها میتواند شامل اين قسمتها باشد
١- ستايش و شکرگزاری خدا، برای قدوسيت او که از گناه متنفر است و با گناه سازش ندارد.
برای محبت عظيم او که انسان گناهکار را آنقدر دوست داشت که يگانه فرزند روحانی خود عيسی مسيح را بخاطر ما فدا کرد.
برای فيض و رحمت بيکران او که گناهانمان را در اتحاد با مسيح و به دليل خون ريخته شده او بخشيده و ما را از گناه و نتايج آن نجات داده.
برای عظمت و قدرت و جلال او
و برای همه وعدهها و برکات و نعمتهای بیدريغ او در عيسی مسيح، خداوند و منجی ما.
٢- اعتراف به گناهان دانسته با دلی توبهکار، چون گناه اعتراف نشده میتواند به رابطه ما با خدا لطمه بزند و باعث شود که رابطهای شفاف و صميمی با خدا و ديگران نداشته باشيم.
همچنين گناه، مانع جاری شدن برکات خدا به زندگی ما شده و مشکلات بسياری را به همراه میآورد.
در اتحاد با مسيح از گناهانمان بخشيده شدهايم، ما نیز بایدديگران را ببخشيم و برای آنان دعای خير کنيم.
٣- دعا و شفاعت بنام مسيح برای انسانهای گمگشته و نجات نيافته،
همچنين برای نيازهای خود و خانواده و عزيزانمان
و برای هر احتياج ديگر مانند حفاظت الهی و شفا و موضوعات ديگر نيز میتوان دعا کرد.
در واقع یک مسیحی واقعی همه جا ودر هر زمانی با خداوند زنده ی خویش گفتگو میکندواین حرف زدن نه از اجبار است ونه از سر انجام وظیفه وتکلیف تنها از سر عشق ومحبتی است که به واسطه ی محبت به مسیح خداوند در قلبهای ایمانداران جاری شده است
وقتی ما به عمق محبت مسيح فکر میکنيم که چگونه بخاطر ما گناهکاران رنج کشيد و حتی مرگ بر روی صليب را که شرمسارترين طريق کشتن يک شخص بود متحمل شد تا حيات خود را به ما ببخشد، آنوقت است که با جان و دل در حضور او وقت میگذاريم و نامش را در قلب و وجود خود جلال میدهيم. کسی که از راه ايمان به مسيح، محبت خدا را چشيده، آنوقت میتواند خدا را متقابلاً دوست بدارد و با انگيزه عشق و محبت، در حضور او دعا کند و او را ستايش و پرستش نموده و شکر و سپاس گويد.
در خاتمه، شما حقجوی عزيز را دعوت میکنيم که به مسيح خداوند و واقعيت مرگ او بر صليب و قيام و رستاخيز او از مردگان، برای دريافت نجات و حيات جاويد، ايمان بياوريد تا با خدای پدر آسمانی اتحاد و رفاقت و مشارکت داشته باشيد و در نام نجات دهنده بشر عيسی مسيح و با هدايت روح القدس دعا کنيد و با خدای زنده حقيقی، گفت و شنود نمائيد.
کلام خدا در مزمور سی و چهارم ۳۴داود آيه هشت ۸میفرمايد: "بچشيد و ببينيد که خداوند نيکو است. خوشابحال شخصی که بدو توکل میدارد."
ناهید علی اکبری
داوود به آيندهٔ دور نگاه میكرد و زنده شدن مسيح را میديد و میگفت كه جان او در عالم مردگان باقی نخواهد ماند و بدنش نخواهد پوسيد.
داوود در واقع دربارهٔ عيسی پيشگويی میكرد و همهٔ ما با چشمان خود ديديم كه خدا عيسی را زنده ساخت.
«او اكنون در آسمان بر عاليترين جايگاه افتخار در كنار خدا نشسته است و روحالقدس موعود را از پدر دريافت كرده و او را به پيروان خود عطا فرموده است، كه امروز شما نتيجهاش را میبينيد و میشنويد.
اعمال رسولان 2:31 - 33 PCB
هللویاه!!
عید قیام روز رهایی از بندهای دروغین از پای تمام عاشقان مسیح مبارک باد
مسلما این عید اثبات این اعتقاد است که وعده خداوندمان به درستی در آغازانجام شده ودر پایان نیزانجام خواهد شد
هللویا🙏
آمین
عرفان زبرجدی
قبر او خالیست
طنین وشادی نهفته در این کلام هنوز هم بعد از بیش از دو هزار سال باعث قوت قلب همه ی ماست.
آری او بر خاست...
تا طبیعتی تازه در انسانها به وجود آورد
او برخاست...
تا ما بر مرگ پیروزی یافته و حیات ابدی به ما بخشد
او برخاست..
تا ما زندگی تازه ای بدست آوریم.
قیام مسیح خداوند بر همگان مبارک
عرفان زبرجدی
نوشتهی زیر ترجمه و برداشتیاست از منابع گوناگون سوئدی که ضمن اشارات علمی و تاریخی به پیدایش عید «پاک»، تلاش میکند تا ریشههای مشترک برخی از آداب و رسوم ملل از جمله «نوروز» و عید «پاک» را بازگو کند.
***
عید پاک، یکی از عیدهای بزرگ مذهبی است که در رابطه با زمان برگزاری و چگونگی فلسفهی وجودی آن، که در اول بهار اتفاق میافتد ، اهمیت فراوانی دارد. میگویند که ، حضور این عید در این بُرش زمانی به معنی پیروزی زندگی و عشق بر مرگ و نفرت و بدی است. در زبان سوئـدی به عید «پاک»، «Påsk، پُسک»، می گویند.
واژهی «Påsk»، یک واژهی عبری است و در حقیقت شکلی از کلمهی لاتین «Pasach» است، که «Paska» تلفظ میشده. در «یونان» و «روسیه» نیز همین واژه را مورد استفاده قرار میدهند. در زبان انگلیسی چندین کلمه را بهکار میبرند که باز هم ریشه در لغت «Pasach» دارد، مانند «Paschal» و «Passover».
در کشورهای دیگر رایجترین واژه،Easter»» و در زبان آلمانی، «Ostern» است که باز هم ریشه در زبان عبری دارد. واژهی اخیر،«Ostern» که در زبان آلمانی استفاده میشود، به نام خدایبانوی «Ostra» برمیگردد.
واژهی«Pasach» که ریشهی همهی این واژه هاست، در زبان فارسی نیز به صورت «پاساژ» و به معنی محل عبورکردن و گذشتن می آید. در رابطه با عید «پاک» داستانی وجود دارد که به این شکل نقل میشود:
در زمانهای بسیار دور و قبل از تولد عیسی مسیح، قوم یهود، به دلیل خشکسالی و کمبود غذا، به کشور مصر که کشوری ثروتمند بوده مهاجرت میکند. آنان که برای گذران زندگی و رهایی از درد و رنج فقر بدان جا رفته بودند، مورد استقبال چندانی قرار نمی گیرند. از این رو، سختترین و بدترین کارها با دستمزدی بسیار ناچیز به آنها واگذار میشود. کارفرمایان با آنها مانند برده رفتار میکردند و با شلاق و شکنجه از آنها کار میکشیدند. گفته میشود که بیشتر بناهای سنگین و تاریخی مصر، مانند «اهرام ثلاثه» و غیره به همین صورت ساخته شدهاست.
نقل است که «موسی»، پیغمبر و رهبر یهودیان، نزد «فرعون» مصر میرود و از او میخواهد که قوم یهود را آزاد سازد. «فرعون» بدین امر راضی نمیشود و به همین جهت، مورد خشم خداوند قرار میگیرد و بلاهای بسیار بر او و بر کشور مصر نازل میشود تا آنجا که «فرعون» مجبور میگردد یهودیان را آزاد سازد. از آن زمان به بعد چنان شبی را، «شب آزادی» نام نهادهاند. چنان که پیداست، عید «پاک» همیشه در آغاز بهار اتفاق میافتد. درست زمانی که طبیعت رو به گرما و نور میرود، زمین نفس میکشد و زندگی دوبارهی طبیعت آغاز میگردد.
با توجه به روایتی که نقل شد اهمیت عید «پاک» برای یهودیان تنها پیروزی گرما و روشنایی بر سرما و ظلمت نیست بلکه یادآور آزادی این قوم است از زنجیرهای اسارت و بردگی. نکته قابل تأمل آن است که در شب آزادی یهودیان، آنان برای گریز از نابودی و مرگ، بر آن شدند که هر خانواده، یک گوسفند یا برّه تهیه کند و در تاریک و روشنای غروب، با قربانی آن حیوان و علامتگذاری بر درِب خانهی خود با خون او، از دست فرشتهی مرگ رهایی یابد. باور یهودیان بر آن بود که اگر «عزرائیل» از جلو خانهی آنان بگذرد و آثار خون را بر آن جا ببیند، آسیبی به آنان وارد نمی سازد. گفته میشود که یهودیان در واقع، در شب عید «پاک» مصر را ترک کردند و از طریق دریای سرخ به صحرای «سینا» و سپس به کشور «غنا» رفتند.
نکتهی برجسته در این داستان که به واژهی «پاساژ» گره میخورد آنست که هم عبور فرشتهی مرگ را از جلوی خانههای یهودیان برساند و هم این که از کنار آنها بگذرد و از اندیشهی آسیب رساندن به این قوم صرفنظر کند
با این که مراسم عید «پاک» به یهودیان اختصاص داشته اما بعدها با بر صلیب کشیده شدن حضرت مسیح، نوعی درهمآمیزی میان آنها راه یافته است. در عمل، همین نکته موجب شده که مسیحیان و از جمله سوئدیها و کشورهای دیگر اروپایی، مراسم عید پاک را به شکل امروز برگزار کنند.
زمان عید «پاک» معمولا در فاصلهی 22 مارس تا 25 آوریل است. باید گفت که در سال 325 میلادی، مراسم عید «پاک» مسیحی از مراسم یهودی جدا شد و زمان مشخصی را به خود اختصاص داد. این زمان، دقیقاً پس از اول فروردین، 20 یا 21 ماه مارس است که با اعتدال ربیعی که برابری روز با شب است، انطباق پیدا میکند. پس از این روز است که منتظران عید «پاک» در اولین یکشنبهی پس از دیدن ماه کامل و یا «بدر»، مراسم عید «پاک» را به جا می آورند. به همین دلیل است که تاریخ برگزاری این عید متغیر است.
در رابطه با مراسم «کریسمس» که همیشه ثابت است، عید «پاک» میتواند با نخستین یکشنبهی 22 ماه مارس برابر باشد که در سال 1818 اتفاق افتاده است.همچنین ممکن است که در 25 آوریل اتفاق بیفتد که چنین زمانی در سال 2285 میلادی خواهد بود. از نظر زمانی قابل توجه است که در سال 1943 میلادی نیز عید «پاک» در 25 ماه آوریل برگزار شده و نوبت بعد در سال 2038 میلادی خواهد بود.
در سوئد و کشورهای اروپای شمالی، پیش از گرایش به دین مسیح، مردم، خدایان خاص خود را پرستش میکردهاند و جشنهایی هم که در این کشورها از جمله سوئد برگزار میشده، در رابطه با تغییر فصلها و دگرگونی طبیعت و یا کشت و برداشت محصول بوده است.
موضوع تأمل انگیز آنست که در این کشورها نیز جشنی بزرگ و باشکوه در آغاز بهار و درست زمانی که طول روز و شب برابر میشده و طبیعت رو به نور و گرما میرفته، برگزار میشده است. مردم برای کشت بهتر و پربارتر محصولات خود، معمولاً حیوانی را قربانی میکردهاند. برگزاری این سنت شباهت بسیاری با مراسم فدیه دادن ایرانیان قدیم به خدای باران و باروری دارد. حتی مراسم سیزده بدر که با رفتن به صحرا و انداختن سبزه در آب توأم است، ریشه در همین باور دارد.
در اروپا این سنت و برخی سنتهای دیگر، همه به جشن عید «پاک» منتقل گردید. اینکه زندگی دوبارهی طبیعت، همزمان با بازگشت مسیح باشد، انتخاب زمانی بسیار مناسبی بوده است.
***
مردم سوئد پس از رواج دین مسیح در این کشور، طرفدار مذهب کاتولیک شدند و مراسم گوناگون سنتی خود رابر مبنای باورهای مذهب کاتولیک برگزار میکردند. اما در حدود 1500 میلادی، Gustav Vasa«گوستاو واسا»، پادشاه قدرتمند این کشور، مذهب رسمی کشور را از کاتولیک به پروتستان تغییر داد. پس از این تغییر، بسیاری از سنتها و مراسم مذهب کاتولیک خود به خود از میان رفت. در نتیجه برای کشور کوچکی مانند سوئد، گذار از اینهمه دگرگونی و به فراموشی سپردن سنتها و مراسم آباء و اجدادی، آسان نمینمود. البته درست نیز آن بود که فراموش نشود. همچنانکه عادتها و باورهای مردم تا به امروز نیز باقی ماندهاست.
بسیاری از مردم سوئد بر این باور هستند که در درون هر یک از آنها یک «وایکینگ» زندگی میکند که هنوز هم پیروزی نور را برتاریکی طولانی این سرزمین و پیروزی گرما را بر سرمای استخوان سوز آن، جشن میگیرد. هر چند میان این باور های سنتی و آئینهای مذهبی تمایز معینی وجود دارد. مهم آنست که مردم با باورها و اعتقادات گوناگون مذهبی در این مراسم شرکت میکنند. علت آن نیز این است که سنتهای کشور سوئد آمیزهای است از آموزههای دین یهود، مذهب کاتولیک، پرتستان و آنچه که از باورهای اسطورهای آنان در این سرزمین وجود داشته است.
در کشور سوئد، عید پاک، یک هفته به درازا میکشد و هر روز آن نام ویژهای دارد که پرداختن به فلسفهی نامگذاری و آداب و رسوم ویژهی هر روز، مطلب را به درازا میکشاند. اما شاید لازم باشد به برخی از آنها اشارهای داشتهباشیم.
***
از روز چهارشنبهی هفتهی عید «پاک» تا روزی که حضرت مسیح را به صلیب میکشند، نکاتی هست که باید از سوی معتقدان این دین رعایت شود و گرنه ممکن است انسان، گرفتار بلا یا مصیبتی گردد. از جملهی آنها میتوان به این موردها اشاره کرد: در همه جا باید سکوت حاکم باشد و حتی زنگ هیچ کلیسایی نیز به صدا در نیاید. تمام وسایلی که دارای چرخ هستند و یا گرد و مدوّرند، نباید مورد استفاده قرار گیرند. مانند چرخ نخ ریسی، آسیاب دستی، راندن گاری و وسایل چرخدار. آهنگری و هیزمشکنی و نظایر آن نیز ممنوع است.
چنین باوری ریشه در این مسئله داشت که در این روزها جادوگران به طرف محلی به نام«Blåkulla »، (تپهی آبی رنگ)، در پروازند تا جشن بزرگ خود را بر پا دارند و تا صبح روز عید «پاک» به خانه برنمیگردند. در این زمان، تأثیر جادو و جنبل بر انسان از هر وقت دیگربیشتر است. به همین مناسبت در آن شب، آتش فراوان روشن میکردند و ترقه میزدند تا به این وسیله آنها را بترسانند.
مردم هرگز نباید جارو و یا هر چه را که دستهی بلند داشته باشد بیرون از خانه بگذارند. زیرا که جادوگران آن را برمیدارند و بر آن پرواز میکنند.
میبینیم که در این بخش از مراسم عید«پاک» نیز چه باور ها و مراسم مشترکی با مراسم شب «یلدا»ی ما ایرانیان وجود دارد. ما نیز در این طولانیترین شب سال که تاریک و سرد است و جایگاه فعالیت نیروهای اهریمنی و بدی، آتش می افروزیم تا این نیروها نتوانند به دلیل تاریکی و طولانی بودن آن شب، فرصت و شانس پیروزی در نبرد با روشنایی را بیابند. علاوه بر آن، افروختن آتش در آغاز فصل بهار و طلیعهی نور و گرما در مراسم چهارشنبه سوری از جملهی آنهاست.
در مورد روز عید «پاک» در انجیل چنین آمده:
«سرانجام روشنایی و نور بر تاریکی پیروز گردید و قدرت سحر ساحران و جادوی جادوگران گارگر نیفتاد.با آمدن روشنایی و نور، دیگر آنها توانایی آسیب رسانی پیشین را ندارند. همهی انسانها برای ظهور عیسی مسیح شادمانی میکنند.»
جمعهی طولانی، در هفتهی عید «پاک» به روزی گفته میشود که عیسی مسیح به صلیب کشیده شده است. در چنین روزی، مردم برای همدردی با پیامبر خود روزه میگرفتند و یا بسیار کم میخوردند.
جادوگران
امروزه افراد زیادی نیستند که ترس و وحشتی را که مردم در دوران کهن، در سرزمین های اروپای شمالی از جادوگران داشتند به خاطر داشته باشند. به ویژه زمانی که فرزندانشان در این دوره، به تقلید از جادوگران آن زمان، خود را به صورت عجوزه یا جادوگر عید پاک «Påskkäring» در میآورند و با دسته جارو، کتری و یا قهوهجوشی در دست و صورتهای نقاشی شده، خوشحال و شادمان در راهروها و کوچهها میدوند و از خانههای مردم تقاضای میوه، شیرینی و شکلات میکنند.
در همینجا لازم است تشابه فراوان این سنت را، با سنت «قاشقزنی» در مراسم «چهارشنبهسوری» یادآور شویم که در هر دو کشور، فرد، یا روی خود را میپوشاند و یا مانند کشورهای اروپایی و مناطق دیگر دنیا، صورت خود را نقاشی میکند و روسری نیز میبندد تا شناسایی نشود.
باید این نکته را ذکر کرد که باور به جادوگران عید «پاک» به زمانی برمیگردد که مردم عمیقاً به وجود آنها اعتقاد داشتند و از آسیبی که ممکن بود به آنها برسد، دچار هراس بودند. بر اساس باور آنان، جادوگران به راحتی میتوانستند به انسانها و حیوانها صدمه بزنند. شاید طبیعت این سرزمینها، با زمستان های سرد و طولانی و وجود جنگل های فراوان، حضور چنین موجوداتی را نیز در دوران گذشته، بیشتر تقویت میکرده است.
با چنین پیشزمینهای باید گفت که مردم همیشه در فکر مبارزه با این موجودات بودهاند. به ویژه در دوران عید «پاک» که شیطان، تمام جادوگران خود را در محلی به نام «Blåkulla »، جمع میکرد و تا صبح روز عید «پاک» با آنان به جشن و پایکوبی میپرداخت. این محل در جایی بسیار دور، شاید در دورترین تپه ای که در میان مه دیده می شده، قرار داشته است.
ترس از جادو و جادوگران در خلال سالهای 1668 تا 1676 در برخی از مناطق سوئد، به صورت یک بیماری همهگیر گسترش یافته بود تا آنجا که اگر فردی، کوچک ترین سوء گمان به کسی داشت باید گزارش میداد. در همین رابطه، صد البته شایعهها و خیالپردازیها در مورد کارهای این جادوگران نیز بیشتر و بیشتر میشد. بد نیست گفته شود که در همان زمان، بیش از 300 نفر که مظنون به جادوگری بودند، به مرگ محکوم شدند. عدهای را گردن زدند و شماری را نیز در آتش انداختند.
برای مردم روز چهارشنبهای که جادوگران به محل جشن، میرفتند تاشیطان را ملاقات کنند و به شادمانی بگذرانند، لحظات خطرناکی به شمار میآمد. به باور مردم، آنها میتوانستند هرگونه آسیبی را به رهگذران و مسافران وارد آورند. مردم همیشه گوش به زنگ بودند که خود را از آسیب آنها در امان بدارند. به این منظور بر روی همهی درها و وسایل خود، علامت صلیب را میچسباندند یا نقاشی میکردند و مهمتر از همه آنکه وسایل ضروری خود را در کنار تخت خویش قرار میدادند.
رنگ زرد، رنگ مخصوص عيد «پاک»
رنگ مخصوص عید کریسمس، رنگ قرمز است و رنگ ویژه ی عید «پاک»، رنگ زرد. انتخاب رنگ زرد برای عید پاک، با رنگ زرد گل نرگس است که در این فصل به فراوانی میروید و آن را به سوئدی Påskliljor میگویند. از طرف دیگر، باید گفت که رنگ زرد، رنگ خورشید هم هست که در آغاز فصل بهار، برای رویش گیاهان و زندگی دوبارهی طبیعت، اهمیت حیاتی دارد. گذشته از این دو مورد، باید گفت که تخم مرغ نیز که جزو جدایی ناپذیر مراسم عید «پاک» است، زردهی آن به رنگ زرد و نماد زندگی و زایش است. حتی انتخاب جوجهها که زرد رنگ هستند، باز برای تقویت اندیشهی مورد نظر از جایگاه قابل تأملی برخوردار است.
تخم مرغ درعید «پاک»
گفتیم که وجود تخممرغ در عید «پاک» از ضرورتهای برگزاری این سنت است. جز این، تمام وسایلی که بر روی میز چیده میشود و در مغازه ها به فروش میرسد در همین رابطه هست. از جمله مجسمههای مرغ، خروس، جوجه و تخم مرغ. در سوئد از زمانهای بسیار دور ، تخم مرغ، نماد و سمبل زندگی و ادامهی نسلهای انسانی بودهاست. همچنانکه در فرهنگ ما نیز این باور وجود دارد و تخم مرغ رنگین از اجزاء سفره ی هفتسین در مراسم نوروزی ماست.
اندیشهی پویا و زندگی بخش در این موضوع آن است که شکل بیرونی تخممرغ، ظاهری سرد و بیجان دارد اما همین ظاهر بیجان، ناگهان ترک برمیدارد، میشکند و موجودی زنده و لطیف و سرشار از زندگی، از درون پوستهی آن بیرون میآید.خود این مسئله و شباهت فراوان آن به آنچه که در عید «پاک» روی میدهد، یعنی پیروزی زندگی بر مرگ، ظهور عیسی مسیح و زندگی دوبارهی طبیعت با آغاز فصل بهار و گرما، پیوند محکمی را با فلسفهی وجودی تخممرغ و استفاده از آن ایجاد میکند.
علاوه بر آن، تخممرغ بازی در شکلهای گوناگون آن، از بازیهای رایج در دوران عید «پاک» بوده و هست. همچنین تخممرغ بازی در روز سیزده نوروز، این شباهتها را در برگزاری آیینهای بهاری در سراسر جهان بیشتر میکند. از غذاهای ویژهی روزهای عید پاک، میتوان از گوشت گوسفند یا برّه، تخممرغ آبپز، ماهی و نیمرو نیز نام برد.
برگردان :پروین
روز رستاخیز عیسی مسیح از مردگان یکی از مهمترین اعیاد مسیحیان است. روز یکشنبه برای اولین بار از سوی شورای نیقیه در سال ۳۲۵ میلادی رسماً بهعنوان روز قیام مسیح معرفی شد و بدین ترتیب مسیحیان روز یکشنبه را جایگزین روز شنبه یا "شبات" کردند که مطابق شریعت یهود، روز استراحت مذهبی یهودیان بود.
قیام مسیح از مردگان همه ساله در اواخر ماه مارس یا اوایل آوریل، در آغاز بهار جشن گرفته میشود. بد نیست ببینیم در پسِ عنوان و تاریخ این عید که در بین ایرانیان به عید پاک و در دنیای انگلیسیزبان به "ایستر" معروف است، چه سنتی نهفته است.
عنوان "پاک" برخلاف آنچه برخی تصور میکنند، ربطی به "پاکی" و "تمییزی" ندارد، بلکه ترجمه فرانسویِ عید قیام است. واژه فرانسوی "پاک" نیز خود از واژه لاتین "پاسخا" (Paskha) مشتق شده است که ریشهاش همان واژه عبریِ "پسَح"، مهمترین عید یهودیان است. علت این است که مصلوب شدن عیسی مسیح در هفتهای اتفاق افتاد که یهودیان بره پسح یا فصح را به یادبود خروج قوم یهود از اسارت مصر قربانی میکردند. درست همانطور که در شبِ واقعۀ پسح خون بره که بر سر درِ منازل قوم خدا پاشیده شده بود سبب رهایی آنان گردید، در واقعه صلیب و قیام مسیح نیز خونِ بره خدا سبب رهایی و رستگاریِ قوم جدید خدا شد ….
و اما در این مورد که واژه انگلیسیِ Easter از کجا آمده است دو نظر وجود دارد. برخی از محققین آن را برگرفته از لغت Easter میدانند که نامِ الهۀ نور یا بهار در میان اقوام آنگلوساکسون بود. آنگلوساکسونها این الهه را مظهرِ نورِ در حال تزاید میدانستند که نویددهندۀ رسیدن بهار و آغاز سال بود. به همین دلیل امروزه در آلمان جشنی سنتی بهنام Ester وجود دارد که در آن مردم تخممرغهای قرمز رنگ به نشانۀ تولد دوباره به یکدیگر میدهند. برخی دیگر معتقدند که عنوان Easter از لغتِ Eostarun در زبان قدیمی آلمان به معنی "فجر" یا "سپیدهدم" آمده است. شبیه همین لغت در زبان آلمان قدیم به معنی "سفید" نیز هست. جالب است که عید قیام از دیرباز روزی "سفید" دانسته میشد چون مسیحیانی که در این روز برای اولین بار غسل تعمید میگرفتند، به مناسبت جشن قیام مسیح جامههایی سفید میپوشیدند ….
مسیحیان معتقد به کتابمقدس، رستاخیز مسیح را آغازگر خلقت تازه میدانند زیرا خدا در پی آن است که همۀ آفرینش خود را از نو احیا کند و از مؤمنان به خود نیز دعوت کرده تا در این پروژۀ نوسازی با او همکاری کنند.
عید پاک، عید رستاخیز و قیام مسیح
مبارک باد
درود بیکران بر خداوند و پادشاه و منجی ما "عیسی مسیح" که برای ما غیرت داره، که عاشق ماست، که بخاطر ما بر صلیب رفت و دنیای مردگان رو تجربه کرد و بر مرگ پیروز شد و اینک او زنده است هللویااا...
✨🕊هللویااا..شکر برای قیام و رستاخیز پرشکوهت ای عیسی مسیح..شکر که مطابق وعدههات عمل کردی و اراده پدر رو به انجام رسوندی و نجات رو برای عالمیان به ارمغان آوردی خداوندممم شکرررررر...
✨🕊شکر برای این شادی و این پیروزی، شکربرای بهار جانها و درخشش نووور خدا و عطر خوش و مستی حضورش در قلبها و وجود و زندگیمون...سپاسگزاریم ای خدای زنده...
✨🕊هللویاااااااا برای تو ای خداوند که عظیم و پرجلالی و زمین قادر نبود تو رو در خود بگیره چون تو محدود نیستی ای قادر مطلق، تو نامحدود و بزرگی خداوندم شکرررررر...
خداوندا دوستت داریم و شادیم و جشن میگیریم قیام پرشکوه و شگفتانگیزت رو..و اعلام میکنیم تو پادشاه قلب و زندگی ما هستی، تو خداوند و منجی ما هستی، تو تنها راه راستی و حیات هستی، تو محبت بیپایااان هستی، تو تمام هستی مایی خداوندم "عیسی مسیح" آمین و هللویااااااااا..شکر و جلال تا به ابد بر نام قدوس و عزیزت باد..
فرشته به زنان گفت: نترسید !
می دانم به دنبال عیسای مصلوب می گردید...
او اینجا نیست !
همانطور که خودش گفته بود
زنده شده است..
متی ۲۸: ۶-۵
عرفان زبرجدی
00000000
00000000
info@zandad.com